چه ماه خوبي ! برف همه جا را سفيد پوش کرده است .پرنده اي را مي بينم که از سرما به خود مي لرزد با دقت نگاه مي کنم او يک پا ندارد طوفان و سرما پرنده را آزار مي داد. پسر بچه اي با شال و کلاه و دستکش از پشت گوله بزرگي از برف درست مي کند و با تمام نيرويش آن را به طرف پرنده پرتاب مي کند.کلاغي مهربان جلوي پرنده مي ايستد و و برف به او مي خورد و بر زمين مي افتد و بالش مي شکند .پسر بچه با خنده در بغل مادرش مي افتد و به کلاغ بال شکسته نگاه مي کند . دوباره گوله برف بزرگ تري درست مي کند و پرنده را مورد هدف قرار مي دهد. مادر پسر بچه متوجه کار نادرست پسرش مي شود و به او مي گويد: من ديگر مادر تو نيستم چرا حيوانات را آزار مي دهي ؟ من تا حالا فکر مي کردم تو داري برف بازي مي کني . تا ياد نگرفتي با حيوانات مهربان باشي و درست رفتار کني بايد در خانه بماني پسر گريه کنان به دنبال مادر به طرف خانه راه افتاد.
سلام سلام خوبين چه خبرا . آقا درد سري شده ها قابليت پخش زنده به شاد اضافه شده . مدير مدرسه جديد ماهم گفته :همه بايد توي شاد درس بخواننند نه جاي ديگه مثل واتساپ تلگرام . حالا بايد با خودم بگم خوش به حال ما ( البته پار سال روميگم ديگه) که توي تلگرام امتحان مي داديم اونم چه امتحان هايي.قرآن فارسي بگونم و علوم. البته اين اواخر که امتحان هاي نهاييي براي کارنامه مي گرفتند خيلي هم راحت نبوديم چون اينترنت مبارک ذغالي
دائم در حال قطع و وصل بود و تازه بعضي موقع ها هم وييس معلم مون هم باز نميکرد . يک دفعه هم اصلا اينترنت مبارک وصل نم شد مجبور شديم بکوبيم برييم چهار طبقه بالا تر خانهي مادر بزرگم و خاله هام . خدا رحم کرد وصل شد مگرنه قرار بود با موبايلش اينترنت رو هاتاسپات کنه يا شماره موبايل خانم مون رو توي موبايل خودش بزنه و با موبايل خالم امتحان بدم . مصيبتي شده ها
سلااام به طرفداران عزيزم حالتون چطوره؟اميدوارم که خوب خوب باشيد
داستان دارم که داستاني فول داستان بريم مشخصاتش رو ببينيم
اسم داستان : بهشت زندگي من
نويسنده:مهسا بابايي خودم
نوع داستان:زندگي خودمه جذابه بخونين
شخصيت هاي داستان:عسل-ديانا-نرگس-مهسا-رها-سلوا-معلمم-همکلاسي هايم
خب عزيزانم ببينم مي تونم فردا پارت اول داستانم رو بدم يا نه ولي فک کنم بتونم
قربان تک ت باييي
درباره این سایت